نویسنده لیلا | تاریخ : جمعه 8 آبان 1394
اشاره
لباس پوشیدن سابقه ای به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکی از مکاتب فکری که بر لزوم برهنه زیستی پای می فشارند، (1) همه افراد به نوعی آن را تجربه می کنند . این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان، دست کم به سه نیاز وی پاسخ می دهد:
1 . حفاظت در سرما و گرما و برف و باران (2)
2 . حفظ عفت و شرم (3)
3 . آراستگی، زیبایی و وقار (4)
رابطه حجاب و پوشش اسلامي
«حجاب» به معناي پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان کردن و منع از وصول است.(5) اين واژه تنها به معناي پوشش ظاهري يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششي حجاب نيست. حجاب پوششي است که از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد؛ ولي بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب(6) در قرآن «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ...؛(7) چون از زنان پيغمبر(ص) متاعي خواستيد، از پس پرده بخواهيد». درباره زنان آن حضرت و بيشتر به منظور مسائل سياسي و اجتماعي فرود آمده است(8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگيري کلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحي نسبتاً جديد است و همين سبب گرديده بسياري گمان کنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود؛(10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند: «اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار ميرود»؛(11) و يا مدّعي شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت کرده است؛ در حالي که آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامي زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. در عهد جاهليت نيز - همان طور که ويل دورانت ميگويد(12) و کتب تفسير شيعه و سني(13) تأييد ميکند - اعراب چنين پوششي نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمايي بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي.»(14)
آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناي پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامي بانوان به معناي حبس و زنداني کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشارکت اين گروه عظيم در فعاليتهاي اجتماعي نيست. اين وظيفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد و مشارکتش در فعاليتها بر اصول انساني و اسلامي استوار باشد.(15)
ضرورت پوشش اسلامي در قرآن
پوشش اسلامي از احکام ضروري اسلام(16) است و هيچ مسلماني نميتواند در آن ترديد کند؛ زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح کرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي ميدهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سني به اتّفاق به آن فتوا دادهاند. همان طور که نماز و روزه به دوراني خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاي عصري بودن آن بيدليل و غير کارشناسانه مي نمايد.
خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان ميدهد از چشم چراني اجتناب کنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: « قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ. [اي پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين کار براي پاکي و پاکيزگيشان بهتر است و خداوند بدانچه مي کنند، آگاه است».
«غضّ» در لغت عرب - چنان که مرحوم طبرسي در مجمع البيان(17) و راغب اصفهاني در مفردات(18) گفتهاند - به معناي «کاستن» است و «غضّ بصر» يعني کاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق اين فعل و اينکه از چه چيز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده است؛ امّا با توجّه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن ميگردد مقصود آن است که خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چراني(19) بپرهيزند. از سوي ديگر، ممکن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه پاکدامني و حفظ آن از آلودگي به زنا و فحشا باشد؛ ولي عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق(علیه السّلام)(20) اين است که مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن کريم پاکدامني و حفظ آن از آلودگي به فحشا است؛ جز در اين دو آيه که به معناي حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاکي روح ميداند و بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد - مانند «برتراند راسل» که اين ممنوعيت را يک نوع محروميت و اخلاق بيمنطق و به اصطلاح «تابو» (تحريمهاي ترس آور رايج در ميان ملل وحشي) مي داند - ميگويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از اينکه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد،(21) واجب شده است. سپس در آيه بعد مي فرمايد:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلي عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ [اي پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پيدا است؛ و روسريهاي خويش را به گريبانها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوشها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نکوبند تا آنچه از زينت پنهان ميکنند، معلوم شود. اي بندگان مؤمن، همه به سوي خدا توبه کنيد تا رستگار شويد».
در اين آيه خداوند تعالي، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش ميدهد:
1. پوشيدگي سر و گردن
2. پوشاندن زينتها.
«خُمُر» جمع «خِمار» و به معناي روسري و سرپوش(22) است. «جيوب» از واژه «جيب» به معناي قلب و سينه و گريبان است.(23) در تفسير مجمع البيان چنين ميخوانيم: زنان مدينه اطراف روسريهاي خود را به پشت سر ميانداختند و سينه و گردن و گوشهاي آنان آشکار ميشد. بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسري خود را به گريبانها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد.(24) فخر رازي ياد آور مي شود: خداوند متعال با به کارگرفتن واژههاي «ضَرب» و «عَلي» که مبالغه در القا را ميرساند، در پي بيان لزوم پوشش کامل اين نواحي است.(25) ابن عبّاس در تفسير اين جمله ميگويد: «يعني زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند».(26)
برخي ادّعا ميکنند، حجاب به معناي مقابله با برهنگي را قبول داريم؛ ولي در هيج جاي قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است؛ نا درستي اين سخن آشکار مينمايد؛ زيرا، با چشم پوشي از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن نزول آيه، اين واقعيت که زنان مسلمان حتّي قبل از نزول اين آيه موهاي خود را ميپوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار مي آمد، ترديدناپذير است. در آيه از رو سري سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسري جز آنچه بر سر ميافکنند و موها را ميپوشانند، معنايي دارد. افزون بر اين، حکم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است.(27) اگر قرار باشد مانند برخي از صحابه يا گروهي روشنفکر مآبان جديد فقط به قرآن اکتفا کنيم، در کشف جزئيات ضروريترين احکام مانند رکعات نماز نيز ناکام مي مانيم.
در خصوص «زينت» پرسشي مهم مطرح است. آيا مفهوم آن واژه «زيور» فارسي (زينتهاي جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر ميگيرد يا تنها آرايشهاي متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل مي شود.؟(28) در پاسخ بايد گفت: حکم کلي آن است که خودآرايي جايز و خودنمايي در مقابل نامحرم ممنوع است.
آرايش امري فطري و طبيعي است(29) و حسّ زيبايي دوستي سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگي بشر شمرده مي شود. اين گرايش طبيعي، افزون بر آن که آثار مثبت رواني در ديگران پديد ميآورد، به تحقق آثار گرانبهاي رواني در شخص آراسته نيز ميانجامد. آراستن خود و پرهيز از آشفتگي و پريشاني در نظام فکري و ذوق سليم انسان ريشه دارد. پرهيز از خودآرايي نه دليل وارستگي از قيد نفس است و نه علامت بياعتنايي به دنيا. وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزي و نظافت ظاهري، خود به خود شخصت افراد را در نگاه ديگران خوار ميسازد و زبان طعن و توهين دشمن را ميگشايد.(30) بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهرهگيري از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامههاي روزانه مسلمانان است.(31) حضرت امام حسن مجتبي(علیه السّلام) بهترين جامههاي خود را در نماز ميپوشيد و در پاسخ کساني که سبب اين کار را ميپرسيدند، ميفرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّي؛ خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد. پس خود را براي پروردگارم زيبا ميسازم».(32)
بنابراين، خداوند زينت و خودآرايي را نهي نميکند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمايي و تحريک و تهييج به وسيله آشکار ساختن زينت در محافل اجتماعي است؛ چنان که مي فرمايد: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي.»(33)
و نيز مي فرمايد: «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ.»(34)
اين آيه زنان عرب را که معمولاً خلخال به پا ميکردند و براي اينکه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاي خود را محکم به زمين ميکوفتند، از اين کار نهي ميکند. فقيه بزرگوار علامه مطهري ميگويد: «از اين دستور ميتوان فهميد هر چيزي که موجب جلب توجّه مردان ميگردد، مانند استعمال عطرهاي تند و همچنين آرايشهاي جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلي زن در معاشرت، نبايد کاري بکند که موجب تحريک و تهيج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.»(35)
در آيه 31 سوره نور مي فرمايد: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زينتهاي زن دو گونه است: يک نوع زينتي که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانيدن آن واجب نيست؛ و نوع ديگر زينتي که پنهان است مگر آن که عمداً بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانيدن اين نوع زينت واجب است. البتّه استثناهايي دارد که بعداً بيان خواهد شد.(36) قرآن کريم، با همين معيار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که اميد زناشويي ندارند، سهلگيري کرده، به آنها اجازه داده است روي سرها را برگيرند؛(37) ولي در عين حال آنها نيز اجازه خودنمايي و تهييج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِکاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ».(38)
آيات ديگري که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامي و فلسفه آن را بيان ميکنند، چنين است:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً.
اي پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاي (روسري و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براي آن که شناخته گردند و اذيت نشوند، [به احتياط] نزديکتر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است.(39)
با اين حال، ممکن است گروهي از ارازل و اوباش به هتک حيثيت زنان مؤمن ادامه دهند. در اين صورت، حاکم اسلامي وظيفه دارد با شدت تمام با اين افراد بيمار دل برخورد کند. بنابراين، مسأله حفظ پوشش و عدم مزاحمت براي بانوان تنها يک توصيه اخلاقي نيست و حکمي اسلامي و حکومتي به شمار ميآيد: «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَکَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً * مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً؛ اگر منافقان و بيماردلان و کساني که در شهر نگراني به وجود ميآورند، از کارهاي خود دست برندارند، ما تو را عليه آنها بر خواهيم انگيخت و تو را سخت بر آنان مسلط ميکنيم تا جز مدتي اندک در همسايگي تو زندگي نکنند؛ از رحمت خدا دور گرديدند و هر کجا يافت شوند دستگير و به سختي گشته خواهند شد».(40)
در اين آيات، سه مطلب مهم قابل توجّه مينمايد:
1 - «جلباب» چيست و نزديک کردن آن يعني چه؟
2 - فلسفه پوشش اسلامي
3 - مجازات افراد مزاحم(41)
1. چه نوع پوششي توصيه شده است؟
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به کتب لغت(42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(43) و فيض کاشاني(44) و اهل سنّت مانند قرطبي(45) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است که «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است که همه بدن را ميپوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي کوچک که آنها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميکردند؛ و روسريهاي بزرگ که مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ که جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» کوچکتر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مي پوشاندند.(46)
نزديک ساختن جلباب - «يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ» - کنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است.(47) يعني چنان نباشد که چادر يا رو پوشهاي بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتي و رسمي داشته باشدو همه پيکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند؛ از نگاه چشمهاي نامحرم نميپرهيزند و از مصاديق «کاسيات عاريات»(48) شمرده مي شوند. قرآن فرمان ميدهد: بانوان با مراقبت جامهشان را بر خود گيرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار ميآيند. تعليل پاياني آيه نيز بيانگر همين امر است؛ يعني آن پوششي مطلوب است که خود به خود دورباش ايجاد ميکند و ناپاکدلان را نوميد مي سازد.(49)
2. چرا پوشش ضرورت دارد؟
خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامي مي فرمايد: «ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ.» برخي اين آيه را چنين معنا کردهاند: «بدين وسيله شناخته مي شوند آزادند نه کنيز؛ پس با آزار و تعقيب جوانان رو به رو نمي شوند. بنابراين، در عصر حاضر که مسأله بردگي از ميان گرفته، اين حکم نيز منتفي مي شود؛ ولي بايد گفت:(50) ايجاد مزاحمت و آزار کنيزان نيز روا نيست. حقيقت آن است که وقتي زن پوشيده و با وقار از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاک دامني را رعايت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حيثيت او را در خود نمييابند. بيمار دلاني که در پي شکار ميگردند، فرد داراي حريم را شکاري مناسب نميبينند.
در روايات آمده است: «المرأة ريحانه؛(51) زن همچون ريحانه يا شاخه گلي ظريف است.» بيترديد اگر باغبان او را پاس ندارد، از ديد و دست گلچين مصون نميماند. قرآن کريم، زنان ايده آل را که در بهشت جاي دارند، به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف تشبيه ميکند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ.»(52) افزون بر اين، گاه آنها را به جواهرات اصيلي چون ياقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششي ويژه قرار ميدهند تا همچون جواهرات بَدَلي به آساني در دسترس اين و آن قرار نگيرند و ارزش و قدرشان کاستي نپذيرد، تشبيه ميکند.(53) بر اين اساس، مرحوم علامه طباطبايي(54) همين تفسير را بر ميگزيند. استاد شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد: «حرکات و سکنات انسان گاهي زباندار است. گاهي وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بيزباني ميگويد: دلت را به من بده، در آرزوي من باش، مرا تعقيب کن؛ گاهي بر عکس، با زبان بيزباني ميگويد: دست تعرّض از اين حريم کوتاه است.»(55)
البته بايد اعتراف کرد تاکنون بيشتر نوشتههاي مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کمتر به پوشش مرد توجه نمودهاند که البته اين يک امر عادي و طبيعي است چرا که زن مظهر جمال و زيبايي و مرد مظهر شيفتگي است. ولي پوشش مردان نيز در ابعاد مختلف فرهنگي، اجتماعي حائز اهميت است. ازاينرو اسلام براي ثبات و پايداري جامعه درباره پوشش زن و مرد توجه بسيار نموده خداوند متعال مي فرمايد: «يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سوءاتکم و ريشا؛ اي فرزندان آدم! لباسي براي شما فرستاديم که اندام (عورت) شما را ميپوشاند و مايهي زينت شماست، (اعراف / 26).
خداوند متعال در حق مردان مي فرمايد: (قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم) «به مؤمنان بگو چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند» (نور / 30) . و در حق زنان نيز مي فرمايد: (و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ و يحفظن فروجهنّ) «و به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان (عورت) خويش را حفظ کنند»، (نور / 31).
در اين راستا ذکر چند نکته ضروري مي نمايد:
1. فقها فرمودهاند زن نبايد به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه کند و اين حکم دليل قطعي دارد که در جاي خود بيان شده است.
2. ممکن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد ولي پوشش آن از سوي مرد واجب نباشد همان گونه که نگاه مرد به صورت و دستهاي زن از روي شهوت حرام است ولي پوشش آن از سوي زن واجب نيست.
3. مردان مي توانند با لباس آستين کوتاه در مجامع عمومي نمايان گردند.
اکنون اين پرسش پيش مي آيد که اگر مردي با اين وضعيت بيرون آيد و بداند زنان از روي تعمّد و لذت به بدنش نگاه ميکنند، آيا از نظر شرعي مرتکب گناه شده؟
دو نظر در اينجا مطرح است. برخي فتوا به حرمت داده و عدهاي از جواز سخن گفتهاند. اصليترين مستند و مبناي اين حکم قاعده فقهي «اعانه بر اثم» است که در فقه کاربرد فراواني دارد. معناي قاعده اين است که هر کس زمينه تحقق و پياده شدن گناه را براي ديگري فراهم سازد. خود نيز مانند انجام دهندهي آن گناهکار است.
در مقابل برخي مراجع اظهار ميدارند که آنچه حرام است «تعاون بر اثم» بوده نه «اعانه بر اثم» اين دو با يکديگر متفاوت است.
«تعاون بر اثم» يعني همکاري و شرکت چند نفر در انجام گناه به گونهاي که همگي به طور مستقيم آن را انجام دهند.
به همين جهت برخي مراجع گفتهاند اگر مردان با لباس آستين کوتاه بيرون آيند به قصد اين که زنان به او نگاه کنند، شريک گناه گرديده و قاعده فقهي در حقش پياده مي شود. اما اگر به اين انگيزه نباشد، اشکالي ندارد. و از آنجا که تشخيص انگيزه افراد مشکل است به جواناني که در خيابان و پارکها به بازي فوتبال مشغول بوده و يا در جادهها به دوچرخه سواري مشغول هستند. وجوب امر به معروف محرز نمي شود.
بر اساس آن چه گفته شد فتواي مراجع درباره پوشش لباس آستين کوتاه مردان متفاوت است و هر کس بايد به نظر مرجع تقليد خود عمل کند. ولي مسئولان دانشگاهها و مديران مدارس و... حق دارند مقرراتي را طبق مصالحي که در نظر دارند براي محدودهي خود وضع نمايند. و شرايطي براي نوع لباس دانشجويان مقرر نمايند. و اين کار به آن معني نيست که حلالي را حرام کرده و بر خلاف نظر شرع عمل نمودهاند بلکه اين حق براي مديريت هر مجموعه محفوظ است. البته بايد از افراط و تفريط و اعمال سليقههاي شخصي اجتناب شود. و مصالح کل مجموعه در نظر گرفته شود، و تنها به منظور ايجاد فضاي سالم و آرامش رواني مجموعه حدود و مقررات تعيين گردد.
در پايان توجه شما را به استفتائات برخي مراجع جلب مي کنيم:
امام خميني ـ آيتالله فاضل ـ آيتالله نوري همداني:
پوشش بدن بر مرد واجب نيست هر چند بداند زنان از روي تعمّد و لذت به او نگاه ميکنند، (العروة الوثقي، حاشيه، احکام النکاح، مسئله 51).
آيتالله خويي، آيتالله گلپايگاني، آيتالله اراکي و آيتالله وحيد خراساني:
پوشش بدن بر مرد واجب نيست ولي اگر بداند زنان از روي تعمّد و لذت به او نگاه ميکنند پوشش آن به جز صورت، دستها، گردن و پا واجب است، (العروة الوثقي، حاشيه، احکام النکاح، مسئله 51 و هداية العباد، ج 2، مسأله 1068 و استفتاء از محضر آيتالله وحيد خراساني).
آيتالله بهجت: احتياط واجب است که مرد بدن خود را (به جز مواردي که به طور غالب باز است مانند سر و صورت) در برابر نامحرم بپوشاند هر چند کمک بر حرام نباشد (يعني هر چند نداند به او نگاه ميکنند)، (توضيح المسائل، مسأله 1933 و 1937).
مقام معظم رهبري، آيتالله مکارم: استفاده از لباس آستين کوتاه براي مردان اشکالي ندارد مگر در مواردي که بدانيم مفاسد خاصي بر ان مترتب مي شود، (استفتاءات، ج 1، س 834، آيتالله مکارم و دفتر استفتاءات مقام معظم رهبري).
آيتالله تبريزي: سزاوار نيست براي مؤمن که با لباس آستين کوتاه در مجامع عمومي ظاهر شود، (دفتر استفتاءات آيتالله تبريزي).
آيتالله صافي: احتياط واجب است که مرد لباس آستين دار بر تن کند در جايي که معرض نگاه زنان نامحرم است، (جامعالاحکام، ج 2، ص 1722).
البته بايد دانست اختلاف نظر مراجع پيرامون پوشش مرد در جاي است که هيچگونه مفسدهاي به همراه نداشته باشد و گرنه همه اتفاق دارند چنانچه جوانان با لباس آستين کوتاه در مجامع عمومي ظاهر شوند و مفسدهاي در فضاي جامعه ايجاد نمايند، پوشيدن اين نوع لباسها حرام ميباشد.
پی نوشت ها :
1. انسانيت از ديدگاه اسلامي، مصطفوي، ص 129.
2. نحل (16): 80.
3. سوره نور (24): 31 و 30 و 59؛ احزاب (33): 59 و 60.
4. سوره اعراف (7): 26.
5. ر. ک: المفردات في غرائب القرآن، راغب اصفهاني و قاموس قرآن، سيد علي اکبر قرشي.
6. در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامي، هر جا نام «آيه حجاب آمده است مقصود اين است نه آيات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامي است.
7. احزاب (33): 53.
8. مسأله حجاب، مرتضي مطهري، ص 74.
9. واژه حجاب هفت بار در قرآن کريم به کار رفته است؛ ولي هرگز به معناي حجابِ اسلامي مصطلح نيست.
10. مسأله حجاب، ص 73.
11. تاريخ تمدن؛ ويل دورانت، مترجمان احمد آرام (و ديگران)، ج 1، ص 433 و 434.
12. مسأله حجاب، ص 22.
13. ر. ک: تفاسير مجمع البيان (طبرسي) و کشّاف (ز مخشري) ذيل آيات 33 احزاب و 60 نور.
14. سوره احزاب (33): 33.
15. مسأله حجاب، ص 73. نيز ر. ک: تفسير نمونه، ج 17، ص 401 - 403.
16. اصل قانون حجاب اسلامي، صرفاً از ضروريات فقه نيست؛ بلکه از ضروريات دين مبين است؛ چه اينکه نصّ صريح قرآن بر آن گواهي ميدهد و تنها ظهور آيات قرآن دليل بر آن نيست تا جاي اختلاف برداشت و محل ترديد باشد.
17. مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسي، ج 7 - 8، ص 216.
18. المفردات في غريب القرآن؛ راغب اصفهاني، ص 361.
19. مسأله حجاب، ص 125 - 128.
20. تفسير مجمع البيان، ص 216 و 217.
21. مسأله حجاب، ص 129.
22. المفردات في غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البيان، ص 217.
23. مجمع البيان، ص 217.
24. همان.
25. التفسير الکبير، ج 23، ص 179.
26. مجمع البيان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تفطّي شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).
27. ر. ک: تفسير الصافي، فيض کاشاني، ج 3، ص 430 و 431.
28. مسأله حجاب، ص 131.
29. علامه طباطبائي(ره) در تفسير آيه 32 سوره اعراف مي فرمايد: خداي متعال در اين آيه زينتهايي را معرفي ميکند که براي بندگان ايجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زينتها و استعمال و استفاده از آنها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چيزهايي که وجود و بقاي انسان نيازمند آن است، الهام نميکند. (ر. ک: الميزان، ج 8، ص 79)
30. آيين بهزيستي در اسلام، احمد صبور اردوبادي، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57.
31. حلية المتقين، محمدباقر مجلسي، ص 3 - 5 و 10 - 12 و 91 - 107.
32. مجمع البيان، ج 4 - 3، ص 673.
33. سوره احزاب(33): 33.
34. سوره نور(24): 31.
35. مسأله حجاب، ص 146 - 147.
36. ر. ک: تفسير الصافي، ج 3، ص 430 و 431.
37. وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 14، ص 140.
38. سوره نور (24): 60.
39. سوره احزاب(33): 59.
40. سوره احزاب (33): 60 و 61.
41. مجازات اين گونه افراد از نظر اسلام بسيار شديد است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهي از منکر، چنانچه اين بيماردلان از عمل زشت خويش دست برندارند، بايد از جامعه اسلامي تبعيد شوند؛(مسأله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در رديف محاربان با حکومت اسلامي جاي ميگيرند و به حکم قرآن اعدام ميگردند. (الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
42. ر. ک: مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42. (اين کتابها کلمات اهل لغت را ذکر کردهاند؛ مانند تعبير به «الجلباب: القميص أوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّي به المرأة رأسها و صدرها)
43. الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فيغطّي جميع بدنها)
44. تفسير الصافي، فيض کاشاني، ج 4، ص 203.
45. الجامع لأحکام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156.
46. درباره جلباب گفتهاند: آن روسري خاصي که بانوان هنگامي که براي کاري به خارج از منزل ميروند، سر و روي خود را با آن ميپوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذي يفطّي رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8 - 7، ص 578)
47. مجمع البيان، ص 580؛ الميزان، ج 16، ص 361.
48. زناني که ظاهراً پوشيده هستند ولي در واقع برهنهاند، روي عن رسول اللّه(ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سياط کأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء کاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمة البُخت المائلة....» (ميزان الحکمة، ري شهري، ج 2، ص 259)
49. مسأله حجاب، ص 160 و 161.
50. آسيبشناسي حجاب، ص 19
51. وسائل الشيعة، ج 14، ص 120.
52. سوره واقعه(56): 23.
53. گستره عفاف به گستردگي زندگي، حميده عامري، کتاب زنان، شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، ش 12، ص 117.
54. الميزان، ج 8، ص 361.
55. مسأله حجاب، ص 163.
منبع : http://noorportal.net
نظرات شما عزیزان: